برسام عزیزبرسام عزیز، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

بهانه زندگی من و بابایی

مهربان خدای خوب من

به خاطر آرامشی که ارزانیم داشتی از تو ممنونم به خاطر جسم سالم و نشاط و شادابی ام از تو ممنونم به خاطر گذشت و بخششم از تو مممنونم مهربان خدای خوب من به خاطر امیدواری به لطف بی پایانت از تو ممنونم به خاطر رزق و روزس حلال و فراوانم از تو ممنونم به خاطر همنشینی با خوبانت از تو ممنونم به خاطر خانواده خوبم از تو ممنونم ای خالق دلسوز و مهربان از تو برای همه آرامش می طلبم از تو برای دلی شاد و قلبی مهربان می طلبم ...
22 آبان 1391

بدون عنوان

سلام مامانی خوبی عزیزم از صبح میخواستم بیام پیشت ولی اصلا وقت نکردم تا الان تو خونه خیلی کار داشتم مشغول تمیز کاری  بودمم میدونی امروز چه روزیه عزیزمممم دوسال پیش همچین روزی حنابندون من و بابایی بوده هه دوروز دیگه هم سالگرد ازدواجمون و تولد مامانی فقط امیدوارم بابایی یادش نره چون من ناراحت میشم خوب من برم عزیزم چون بابا جونت داره میاد دنبالم بریم  خونه مامانی امشب شام خونه دایی علی دعوتیم گلممم دوباره میام پیشت بووووووووووووس
22 آبان 1391

دلتنگی

یه سلاممممممم خوشگل خدمت خوشگل ترین نی نی دنیااااااا عزیز دلممم چقدر دلم برات تنگ شده بوووووووووووووووووووووووووس فکر کنم چند ماهی میشه که پیشت نیومدم آخه اصلا حوصله وبلاگ نداشتم هههههه آخه بیام اینجا چی بگم؟ ازتنهایی هام ؟ از دلتنگی هام ؟ از نبود تو؟ از اون روزی که بهت گفتم تولدمه و من منتظرتم 4 ماه میگذره ولی................ تو هنوز پیشم نیومدی بعضی روزا دلم میگیره ولی دوباره به خودم روحیه میدم میگم باید قوی باشم نی نی من یه مامان قوی میخواد عزیز دلم الان یک سال و 4ماه که من و بابایی منتظر توییم پس چرا نمیایی؟ امروز یه کمک کوچولو بهت کردم تا شاید بیای تو دلم(ای یو ای) زیاد در موردش توضیح نمیدم دوست ندارم قوووووووووووووووول...
22 آبان 1391
1